وکلا اعتقاد دارند کارفرمایانی که اجازه میدهند مدیرانشان در محیط کار کارکنان را آزار و اذیت رسانند، با ریسک ترک کار کارکنان و پیگردهای قانونی مواجه خواهند بود، بنابراین اتخاذ سیاست هیچگونه تحمل آزار و اذیت برای بنگاه حیاتی است. من اخیرا کارم را ترک کردم. من در آنجا همکار یک مدیر بودم و او هر روز من را آزار میداد. اغلب افرادی که با این فرد کار میکردند در نهایت کار خود را ترک میکردند. به نظر میآمد کارفرمای این کسب و کار از این قضیه ناآگاه بود، اما وی هماکنون باید شکایات «کمیسیون فرصتهای استخدام عادلانه» را حل و فصل کند که علیه شرکت مطرح شده بود. اما یک کارفرمای مسوولیتپذیر چطور باید با شرایطی این چنین مواجه شود؟ – نیکلسون.
تقریبا تمام کارفرماها ناچارند در مقاطعی از دوره عمر یک کسب و کار با چنین مسالهای سر و کار داشته باشند. البته در یک کسب و کار کوچک، احتمال اینکه کارفرما از رفتار مدیری که کارکنان را فراری میدهد ناآگاه باشد، کم است.
تحمل مداوم رفتار کسی که کارکنان را مورد آزار و تحکم قرار میدهد ممکن است گران تمام شود. کارفرمایان به ویژه در کسب و کارهای کوچک قادر به تحمل عواقب این نادیده گرفتن؛ چه شکایت کارکنان، چه پیگردهای قانونی یا حتی ترک شغل کارکنان نخواهند بود.
گری ماتیاسون، متخصص مسائل مربوط به خشونت در محل کار در بنگاه حقوقی لیتلر مندلسون در سانفرانسیسکو میگوید: برای کارفرمایان کسب و کار بسیار مهم است که مشخص کنند دقیقا چه اتفاقاتی افتاده است که کارکنان از یک مدیر شکایت کردهاند یا یک روند ترک شغل بالا در شرکت به وجود آمده است. ماتیاسون بیان میکند: «اگر آزار و تحکم شدید یا فراگیر بوده یا طبقهبندیهای قانونی لحاظ شده باشد، میتواند غیرقانونی باشد. مثالهای این امر میتواند شامل آزارهای جنسی، نژادی، بر اساس سن افراد شود. دومین دسته از آزارها ممکن است در قانون ذکر نشده باشند؛ اما به هر حال نشانی از سوء استفاده دارند. اغلب این آزارها به شکل بیعدالتیها در محیط کار بروز میکند و از افراد بدون توجه به نژاد، رنگ یا سنشان سوءاستفاده میشود.»
فرد آزار رسان و متحکم در محیط کار زندگی را نه تنها برای افرادی که با او کار میکنند، بلکه برای دیگران، رقتانگیز و دردآور میکند. آنیتا آتریج، مدیر منابع انسانی و هدایت شغلی کلوپ ساعت ۵ در نیویورک میگوید: «روحیه کاری در حال تنزل است و محیطهای کاری در حال تبدیل به مکانهایی ناخوشایند هستند. به علاوه اگر خشونت و آزار علنی وجود داشته باشد و برداشت افراد بیشتری این باشد که میتوانند برای گریز از مشکلات افراد زیر دست خود را به هر شکلی آزار دهند، پتانسیل خشونت در محیطهای کاری افزایش خواهد یافت.
درهاوایی قانونی تصویب شده که کارفرماها را به اتخاذ سیاستهایی ضد خشونت در محیط کار تشویق میکند و ۱۳ ایالت دیگر نیز چنین سیاستی را درپی گرفتهاند. ماتیاسون پیشنهاد میکند که شرکتها سیاستهایی را علیه خشونت در محیط کار اتخاذ کنند، اما موافق قوانین جدید ضد آزار و تحکم نیست. او میگوید: یک کارمند ممکن است از آزار یا تحکم سرپرستی که بر کارهای روزانه او در زمان ورودش نظارت دارد، شکایت داشته و ممکن است این کارمند حقیقتا هم احساس آزردگی کند، اما شاید این سرپرست واقعا کاری غیر از انجام یک عمل اصلاحی نسبت به کارمندی که به طور مداوم تاخیر دارد، انجام ندهد.
کارکنانتان را تشویق کنید که نظراتشان را با صراحت و بدون ترس اعلام کنند
یک کارفرمای مسوولیتپذیر از مدیران خود میخواهد تا با تمام کارکنان و همکارانشان با احترام رفتار کنند و به سرعت و صریحا به شکایات آنها رسیدگی کنند. ماتیاسون میگوید: «هدف این است که به کارکنان یادآوری شود که آزار و تحکم از سوی کارفرمای شرکت مورد پذیرش نخواهد بود و کارفرما به دنبال انجام اقدامات اصلاحی خواهد بود».
به علاوه اجرای سیستمی در سازمان که کارکنان را تشویق کند، در صورتی که احساس آزردگی کردند با صراحت و بدون ترس نظراتشان را اعلام کنند، از اهمیت زیادی برخوردار است. برتون گلدفیلد، رییس و مدیرعامل شرکت ترینت (یک شرکت برونسپاری منابع انسانی در سان لئاندرو، کالیف) میگوید: «تمام کارکنان مستحق آن هستند که احساس خوبی نسبت به سازمان خود داشته باشند، به طوری که برای حل مشکلات آن به سختی مبارزه کنند و نه اینکه تنها بخواهند در سازمان کار روتین خود را انجام دهند».
گرگهاموند، مسوول امور قانونی شرکت ترینت، میگوید که شرکت آنها برای بیش از ۸۰۰۰ شرکت مشتری کوچک خود روشهایی برای حل و فصل شکایات و نارضایتیهای داخلی ارائه میدهد. هاموند میگوید: ما مکانیزمهای آنلاین، سیستمهای اخلاقی و ابزار گزارشگیری شکایات بدون نامی در شرکت داریم که ارزان و برای کارفرماها که باید این مساله را بسیار جدی تلقی کنند، بسیار مفید هستند.
زمانی که اقتصاد شروع به بهتر شدن میکند (و جمعیت کارکنان بالقوه رو به کاهش میرود) خصوصا کارفرماهای کسب و کارهای کوچک باید نسبت به سالمتر و جذابتر کردن محیط کارشان حساس شوند.
جان گوردون، مشاور و نویسنده معروف، میگوید: «یکی از مهمترین وظایف یک کارفرما خلق فرهنگی است که کارکنان را تقویت کرده و به آنها قدرت اختیار عمل دهد تا بتوانند عملکرد خود را به بالاترین سطح برسانند».
باید به یک مدیر بد، شانس تغییر دادن شرایط داده شود و همچنین باید به او آموزشها و مشاورههایی در زمینه منابع انسانی داده شود. اگر مدیران سازمان نتوانند جلوی ترک شغل کارکنان را بگیرند، مهم نیست که چقدر برای یک کسب و کار کوچک با ارزش به نظر میرسند، به هر حال این مدیران ارزش ماندن در سازمان را نخواهند داشت.
الهام جوادی نویسنده: کارن ای. کلین
مترجم: الهام جوادی
منبع : http://donya-e-eqtesad.com