بهتر است این بحث را با یک مثال آغاز کنیم. فرض کنید که شخصی در بانک بر روی سپرده های پس انداز سالانه نرخ بهره ۱۶ درصد دریافت میکند. اگر این شخص مبلغ سپرده و سود را پس از یک سال از بانک دریافت کند، آیا وی نسبت به گذشته در وضعیت بهتری قرار گرفته و یا به اصطلاح ثروت بیشتری بدست آورده است؟ بدیهی است که بر روی سپرده اولیه مبلغی افزوده شده، اما این مساله همواره بدان مفهوم نیست که وی قدرت خرید بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. در حقیقت چنانچه سطح عمومی قیمتها نسبت به گذشته بیشتر از نرخ بهره دریافتی از بانک افزایش یافته باشد، شخص سپرده گذار قدرت خرید کمتری نسبت به گذشته دارد. بنابراین مقایسه تغییر در ثروت و یا توان خرید نسبت به زمان گذشته، به میزان و نرخ تورم در طی دوره زمانی بستگی دارد.
نرخ بهره بانکهای مرکزی و تجاری از دیدگاه اقتصادی به مفهوم نرخ بهره اسمی و میزان توان و قدرت خرید به عنوان نرخ بهره واقعی در نظر گرفته میشود. ایروینگ فیشر(۲) نشان داد که نرخ بهره واقعی از تفاضل نرخ بهره اسمی و نرخ تورم بدست میآید. به زبان دیگر اثر فیشر میگوید که نرخ بهره اسمی در برگیرنده بهره واقعی و نرخ تورم مورد انتظار است.
نرخ بهره اسمی (In) = نرخ بهره واقعی(Ir) + نرخ تورم انتظاری (Ie)
بنابراین، برای کشورهایی که دارای نرخهای بهره واقعی شبیه به هم هستند، نرخهای بهره اسمی آنها با توجه به انتظارات افراد در برابر نرخهای تورم متفاوت است. اثر فیشر بیان میکند که نرخ بهره اسمی یا به دلیل تغییر نرخ بهره واقعی و یا به واسطه تغییر نرخ تورم جابجا میشود. نرخ بهره واقعی با توجه به میزان پسانداز و سرمایهگذاری در یک وضعیت تعادلی قرار میگیرد.
[۱] the Fisher Effect
۲ Irving Fisher (1864-1947)
منبع: موسسه آموزش و پژوهشهای اقتصادی رهنمون سرمایه | برگرفته از کتاب بنیادهای اقتصادی در بازار ارز