علاوه بر بی اعتمادی مردم نسبت به بانک و عملکرد آن، شرایط وخیم اقتصادی و اعمال مجدد تحریم های سخت گیرانه تر از گذشته باعث شده که نااطمینانی در اقتصاد ایجاد شود و مردم دچار سرگردانی شده و برای حفظ ارزش دارایی خود آن را به دارایی های دیگر تبدیل نمایند.
جمال رازقی؛ چند سالی است که رکود گسترده کشور را فرا گرفته و تولید را زمین گیر نموده است. یکی از دلایل این رکود بالا بودن نرخ سود بانکی و به تبع آن نرخ بهره وام ها می باشد.
این مسئله باعث شده که سرمایه های سرگردان افراد به سمت بانکها روانه شده و وارد بخش تولیدی نگردد. از سوی دیگر از آنجا که ۹۰ درصد تامین مالی سرمایه گذاری از سوی بانک ها انجام می شود، بالا بودن نرخ بهره وام ها منجر به گران تمام شده تسهیلات شده و تقاضای وام کاهش می یابد. این مسئله باعث شد شورای پول و اعتبار به منظور رونق دهی به اقتصاد کشور، دستور کاهش نرخ سود بانکی را صادر نماید.
از سوی دیگر عدم نظارت دقیق بانک مرکزی بر موسسات مالی و اعتباری باعث شده که این موسسات برای جذب سپرده بیشتر با یکدیگر رقابت کرده و به تبع آن سود تسهیلات را نیز برای بهره بردن بیشتر، افزایش دهند. در نهایت این موسسات قادر به پرداخت سود سپرده های خود نبوده و مردم برای دریافت پول های خود به این موسسات مالی و اعتباری هجوم برده که در نهایت بحران بانکی به وجود آمد. با توجه به دلایل فوق مردم دیگر سرمایه های خود را به در بانک ها سپرده گذاری نمی کنند و این سرمایه ها به سمت بازارهای دیگر روانه می شود.
متاسفانه یکی از معضلات اصلی بانک ها اجبار در اعطای تسهیلات تکلیفی است. دولت ها برای جبران کمبود منابع مالی خود بانک ها را مجبور به ارائه تسهیلات تکلیفی می کند که در بیشتر موارد این طرح ها توجیه اقتصادی و کارایی ندارند. نکته مهم این که این تسهیلات برای بانک ها تنگنا ایجاد کرده اند؛ چرا که این تسهیلات عمدتا به تعویق افتاده و در لیست مطالبات مشکوک الوصول بانک ها قرار می گیرند. نتیجه این مسئله علاوه بر تخصیص غیربهینه منابع مالی، رقابت نابرابر بخش خصوصی با بخش دولتی، افزایش پایه پولی و تورم و کاهش ظرفیت پرداخت تسهیلات به مشتریان عادی، به مرور زمان بروز بحران بانکی و ورشکستگی بانک ها و موسسات مالی و اعتباری و بی اعتمادی مردم به آنها می باشد.
در کشورهای دیگر رقیب اصلی سپرده های بانکی، عملیات بازار باز بوده و این سپرده ها به سمت تولید رفته و موجب رونق اقتصادی می شود. متاسفانه در کشور ایران نرخ بهره بانکی به صورت دستوری تعیین می شود و عملیات بازار باز نیز به این شیوه در سایر کشورها انجام نمی شود. بنابراین سپرده گذاران بازار مالی مناسب جانشینی برای سرمایه گذاری در بخش تولیدی و رونق اقتصادی پیدا نمی کنند.
از طرف دیگر بازار بورس ایران چندان کارآمد نیست و در اغلب موارد شرکت های بدهکار و یا آنهایی که رو به ورشکستگی هستند وارد بورس می شوند و همچنین در برخی موارد قیمت گذاری صحیحی در بازار صورت نمی گیرد. همچنین بسیاری از افراد نسبت به این بازار مالی بی اطلاع بوده و یا اطمینان ندارند. به همین دلیل در پیش گفته شد که ۹۰ درصد تامین مالی از بانک ها صورت می گیرد.
همان طور که گفته شد دولت به منظور ایجاد رونق در بازار، سیاست انبساطی را در قالب کاهش نرخ بهره بانکی اعمال نمود اما این که این سیاست تا چه حد در ایجاد رونق تولید موثر است به سایر شرایط حاکم در جامعه بستگی دارد. علاوه بر مسئله ای که در خصوص عدم رغبت افراد به سرمایه گذاری در بورس گفته شد بیشتر سرمایه های سرگردان کمتر به سمت بازارهای مالی رفته و بیشتر در بازارهای سکه، ارز، زمین و غیره وارد شده است.
همچنین پس از خروج امریکا از برجام و نامشخص بودن باقی ماندن سایر طرف های توافقنامه برجام، نااطمینانی از آینده کشور در سطح بین المللی ایجاد شد. در این شرایط بسیاری از تولیدکنندگان و صادرکنندگان امیدی به ادامه فعالیت و حضور در بازارهای جهانی و حتی دور زدن تحریم ها نداشته و یک به یک از گردونه فعالیت خارج می شوند، چرا که تولیدکنندگان قادر به تهیه مواد اولیه و واردات تجهیزات و ماشین آلات خود در شرایط تحریم نخواند بود.
از طرفی صادرکنندگان نیز نمی توانند کالاهای خود را صادر نمایند و به دلیل تحریم ایران در بخش بانکی بین المللی برای دریافت پول خود راهی نمی یابند و در نتیجه صادرات دچار مشکل خواهد شد. با افزایش روز به روز و حتی لحظه ای نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی، اطمینان مردم از پول کشور و قدرت خرید آن از بین رفته و مردم با هجوم به سمت بازارهای موازی سعی در تبدیل پول خود به یک ارز ارزشمند و یا کالایی مثل سکه یا طلا و یا کالاهای بادوام مثل مسکن و زمین می نمایند.
این هجوم بیش از اندازه به سمت بازارهای موازی باعث افزایش غیرمعقول قیمت این کالاها می شود. از طرفی در حال حاضر نه وضعیت تولید مناسب است که بتوان با ورود سرمایه به آن روحی به جسم نیمه جان تولید دمید و نه اطمینانی نسبت به آینده بازار وجود دارد؛ نمی توان از مردم توقع داشت که سرمایه های خود را به صورت پول داخلی نگهداری کنند و قطعا به صورت غریزی به سمت بازار ارز و سکه مسکن کشیده می شوند.
متاسفانه در حال حاضر علاوه بر بی اعتمادی مردم نسبت به بانک و عملکرد آن، شرایط وخیم اقتصادی و اعمال مجدد تحریم های سخت گیرانه تر از گذشته باعث شده که نااطمینانی فراوانی در اقتصاد ایجاد شود و مردم دچار سرگردانی شده و برای حفظ ارزش دارایی خود آن را به دارایی های دیگر تبدیل نمایند. تصمیم گیران می بایست سریعا برای رفع معضلات پیچیده اقتصاد تمهیداتی بیاندیشند، در غیر این صورت باید فاتحه اقتصاد کشور را خواند.
عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران
منبع : http://news.parseek.com/Url/15321244