ارزش پول ملی یک کشور در شرایطی که به دلیل نوسانات ارزی، به طور روزافزون تنزل مییابد، اعتماد آحاد اقتصادی به کارکرد پول ملی به عنوان ذخیره ارزش نیز کمتر میشود.
تصوّر کنید هواپیمای شما در اقیانوس آرام سقوط کرده و اکنون به همراه چند نفر از سرنشینان در جزیرهای ناشناخته گیر افتادهاید. به صورت غریزی سعی میکنید با همکاری هرچه بیشتر با دیگران و انتخاب بهترین تقسیمکار ممکن شانس زندهماندن خود را بالاتر ببرید. به روشنی بهترین تقسیمکار آن است که هر کسی کاری را بکند که در آن تواناتر است؛ ولی در مورد این که هرکس چه چیزی و چقدر در ازای کاری که میکند دریافت کند، جواب به این روشنی نیست. در زندگی روزمره پول این وظیفه را به عهده دارد.
باید به یاد داشت که در این جزیره پول هیچ کشوری (حتی دلار!) ارزشی ندارد، پس باید به سراغ روشی برویم که نیاکان اولیه ما براساس آن روزگار میگذراندند. انسانشناسان بر این باورند که انسانهای نخستین سیستمی رفاقتی (gift-giving economy) برای تجارت به کار میگرفتهاند. در این سیستم وسیلهی معامله اعتبار افراد است: هرکس بر اساس مقدار اعتباری که نزد دیگری (یا جامعه) دارد به دادوستد میپردازد. این سیستم تفاوت اساسی با مبادلهی کالا با کالا دارد، چرا که برخلاف منش مبادلهای، لزومی به جبران کردن لطف طرف مقابل در همان لحظه و با کالا یا خدمتی قراردادشده نیست. امّا چه چیزی تعیین میکند در هر لحظه هر فرد چقدر اعتبار دارد؟
حافظه جمعی چیزی است که اعتبار هر فرد را در هر لحظه در ذهن افراد جامعه ذخیره میکند. این نوع حافظه برای جوامع کوچک مانند محلّهها و روستاها کافی و مناسب است. به علاوه، بدون نیاز به نهادهایی مانند بازار و پول که اقتصاددانان آنها را شرط لازم برای تخصیص بهینهی منابع میدانند، در جوامع کوچک این حافظه میتواند به خوبی نقش تخصیصدهنده بهینه را ایفا کند. ولی برای جوامع بزرگ دیگر این حافظه جوابگو نیست، چرا که حافظه جمعی توانایی و گنجایش محدودی دارد. در پاسخ به جستجوی انسان برای یافتن جایگزین، از گذشته نظریات گوناگونی تبیین شدهاند که هر کدام وجود پول را به گونهای توجیه و تفسیر میکنند. ولی بگذارید با تعریف خودمان به سراغ این بحث برویم، هرچند مقصدها یکی است.
«پول چیزی است که به عنوان وسیله دادوستد دستبهدست میشود». این چیز میتواند دارای ارزش ذاتی باشد (مانند سکّه طلا) یا نباشد. میتواند وجود خارجی داشته باشد یا صرفا موجودی مجازی باشد (مانند موجودی حساب بانکی). در هر صورت، این چیز تنها در صورتی در جامعه دستبهدست میشود که دارای ارزش باشد، پس به صورت خودکار وسیلهای برای انباشت ارزش است، حتی اگر بهترین وسیله نباشد. پول قرار است راهحلی باشد بر دادوستدهایی که بدون آن اصلاً رخ نمیدادند. ولی پول واقعاً چه مشکلی را حل میکند؟
برای پاسخ به این سوال مثالی مطرح میکنیم. زنجیرهای از آشپزها را در نظر بگیرید که ارتباط اقتصادی آنان مانند تسبیح است. هر کدام از این آشپزها (که دیگر از دستپخت خودش خسته شده) دستپخت نفر بعدی را بیشتر میپسندد. در حالتی که اعتماد در جامعه کوچک آنها حاکم باشد، هر آشپز با اعتباری که برای فرد بعدی قائل است، حاصل کار امروز خود را در اختیار فرد قبلی خود میگذارد تا فردا از حاصل دسترنج نفر بعدی بهرهمند شود. ولی اگر در این میان آشپزی تخطی کند چه؟ یعنی غذای آشپز قبلی را فراهم نکند و خودش آن را مصرف کند، نزد آشپز بعدی برود و به دروغ بگوید غذای آشپز قبلی را فراهم کردهاست تا دو تا غذا داشته باشد. در اثر این بدقولی زنجیره اعتماد پاره میشود و دیگر کسی حاضر نخواهد بود در این فعّالیت جمعی نقشی داشته باشد.
برای مبارزه با اینگونه بدعهدیها راهحلی هرچند ساده، ولی کارا وجود دارد. این افراد تعدادی سنگ مشخّص را بین خود قرارداد میکنند تا هر کسی که غذای نفر قبلی را تامین کرد در مقابل غذا از این نوع سنگها از او دریافت کند. این سیستم سنگی به نوعی نماد همان حافظه و اعتبار است. این سنگها هرچند ذاتاً ارزشی ندارند، ولی اطلاعاتی که همراه خود دارند آنها را ارزشمند میکند. این سنگها مانند نخ تسبیح ضامن ادامه یافتن این فعّالیت گروهی است. البته این تنها راهحل نخواهد بود و ماهیت وثیقه را هم میتوان به همین شکل بررسی کرد. در مبادله کالا با کالا باید هر دو طرف به کالای همدیگر نیاز داشته باشند. لیکن در مبادله کالا با کالا لزومی ندارد که وثیقه شما برای فرد مقابل ارزشمند باشد، اینکه او بداند این وثیقه برای شما ارزشمند است و حاضرید برای بازپسگیری آن به قرارتان پایبند بمانید کافی است. اینگونه پول و راهکارهای شبیه به آن مشکلات مبادلات را حل میکنند.
در مجموع میتوان گفت: برای درک اهمیت و کارکرد پول در زندگی، باید بررسی کرد که پول جانشین چه چیزی شده و چه مشکلاتی را حل کردهاست. در گذار از جوامع کوچک رفاقتمحور به جوامع بزرگ ضمانتمحور، یافتن جانشین مناسب برای اعتبار ضروری است. پول شناختهشدهترین راهحل انسان امروزی برای حل این مشکل است؛ چیزی که نزد عوام مقبولیت دارد و حتی در جزیرهای دورافتاده سنگی بدون ارزش ذاتی میتواند سنگ محک مناسبی برای اعتبار افراد باشد.
*این نوشتار اقتباسی روزنامهنگارانه از مقالهی پروفسور اَندولفتّو با عنوان زیر است:
“An introduction to the theory of money and credit, David Andolfatto, May ۲۰۱۸”
علیرضا علوی
منبع : ایبِنا
http://www.ibena.ir/news/90232