وضعیت اقتصادی کشور نیاز به توضیح و تفسیر ندارد و بنابراین یادداشت را بدون مقدمه و ذکر شرایط حاضر آغاز میکنیم. حدود ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان سپرده بانکی مردم است که نگران و دستپاچه، دنبال تبدیل آن به دارایی دیگر و حفظ ارزش سرمایه خود هستند. اینکه چه شد که به اینجا رسیدیم و ای کاش فلان تصمیم گرفته نمیشد که شرایط طور دیگری رقم میخورد را فراموش کنیم.
مساله اصلی امروز باز کردن راهی برای این سیل مهیب است. سکه و دلار ظرفیت این حجم پول را ندارد و اثر تخریبی آن بر اقتصاد بالاست؛ ضمن آنکه فروشنده دلار و سکه اگر دولت نباشد، پول همچنان دست به دست میچرخد و دنبال راهی برای حفظ ارزش خواهد بود و از چرخه نقدینگی خارج نمیشود. ابعاد مساله از پیشفروش پراید و پژو هم بزرگتر است. دو راه دیگر به ذهن میرسد:
۱- انتشار اوراق بدهی دولت: دولت میتواند حجم بالایی از اوراق بدهی دولتی را منتشر کند و منابع جمعآوری شده صرف پرداخت بدهی دولت به بانکها و بعد بدهی بانکها به بانک مرکزی شود و از چرخه خارج شود. طرحی شبیه به این برای تهاتر بدهی پیمانکاران به دولت قبلا تصویب شده اما هنوز اجرایی نشده است. اشکال این طرح این است که با شرایط فعلی اقتصادی، نرخ تنزیل این اوراق بالا خواهد بود و انتشار بیرویه آن میتواند نرخ تنزیل را بیشتر افزایش دهد. افزایش نرخ تنزیل این اوراق خود بر تورم انتظاری میافزاید و این چرخه ادامه خواهد داشت. بنابراین از این راه نمیتوان انتظار جذب منابع قابلتوجه و کاهش نقدینگی را داشت.
۲- فروش داراییهای دولت: چه خوشمان بیاید چه نیاید، چند سال سود موهومی به سپردهگذاران تعهد شده و با حجم عظیمی از شبه پول مواجهیم. حال یا باید بانکها (تعداد قابلتوجهی از بانکها) اعلام ورشکستگی کنند و سپردههای بالاتر از حد صندوق ضمانت سپردهها سوخت شود یا باید دارایی مازاد بر آنچه را که تاکنون در اختیار مردم بوده در دسترس مردم قرار دهیم و این سودهای محقق نشده در اقتصاد را از مردم بگیریم و دارایی تحویلشان دهیم. راهحل آخر نظارهگر بودن تخریب اقتصاد توسط سیل مهیب و داغ نقدینگی است. بنابراین دولت باید هر چه سریعتر داراییهای جذاب خود را آماده انتقال و مامنی برای آرام شدن سرمایه سرگردان مردم ایجاد کند. حجم داراییهای احصاشده دولت حدود ۵ میلیون میلیارد تومان است که البته بخش اعظم آن قابلیت انتقال به عموم را ندارد، اما احتمالا میتوان به اندازهای که التهاب بازار فروکش کند، دارایی قابلانتقال در کوتاه مدت یافت. حالت ایدهآل آن است که منابع جذب شده از این طریق با تهاتر بدهی دولت به بانکها و بدهی بانکها به بانک مرکزی، از چرخه اقتصاد خارج شود و نقدینگی فروکش کند. اما اگر دولت نتواند (که نمیتواند) هزینههای خود را کاهش دهد، با کسری بالای بودجه مواجه خواهد بود و فروش داراییها برای تامین کسری بودجه از روشهای دیگر همچون استقراض از بانکها یا بانک مرکزی مناسبتر است و در واقع این راهحل (فروش داراییها) کمهزینهترین راه تامین کسری بودجه است. یادمان باشد «فی التاخیر آفات»، راهحلی که امروز میتواند بخشی از مشکلات را حل کند شاید یک ماه دیگر کارآیی نداشته باشد.