آدام اسمیت در سال ۱۷۲۳ در اسکاتلند در شهر کرککالدی (Kirkcaldy) در نزدیکی ادینبورگ انگلستان دیده به جهان گشود. پدر وی که مأمور بازرسی از گمرک بود، مدتی پس از تولد وی، دار فانی را وداع گفت و وظیفه ی سرپرستی آدام اسمیت را مادرش برعهده گرفت. وی در ۴ سالگی توسط کولیها دزدیده شد؛ ولی با پیگیریهای عمویش نجات یافت و به آغوش خانوادهاش بازگشت. او در دوران کودکی در بازیهای کودکانه همسالان خود شرکت نمیکرد و عموماً در بیماری بهسر میبرد؛ تا اینکه دوران کودکیش را با مشقّت و بیماری پشت سر گذاشت و پس از گذراندن آموزشهای اولیه در سن چهارده سالگی وارد دانشگاه گلاسکو شد و به تحصیل فلسفه ی اخلاق پرداخت. وی این دوره را تحت نظر فیلسوف بزرگ، فرانسوا هاچسن گذرانده و در سن هفده سالگی با مدرک فوق لیسانس فارغ التحصیل شد؛ البته او در دوره ی سه ساله دانشگاه آکسفورد نیز شرکت داشته است. سپس اسمیت به شهر خود بازگشت و با تشکیل کلاسهای آزاد به مباحثی چون آیینهای سیاسی، جامعهشناسی و اقتصاد، شهرت علمی خویش را تثبیت کرد.
او در سال ۱۷۵۱، به سمت استادی دانشگاه گلاسکو منصوب شد و به تدریس درس فلسفه اخلاق (که در آن به مباحث علوم اجتماعی مبادرت داشت) پرداخت. او در سال ۱۷۵۹ اولین اثر عظیم علمیش را به نام نظریه ی احساسات اخلاقی (که هیچ ربطی به علم اقتصاد ندارد) خلق نمود. وی در این کتاب که موضوع آن اخلاق است به اخلاق مسیحیت آن زمان حمله میکند و برمسائلی چون وعد و وعید برای جهان آخرت میتازد و در نظریه اش فکر ضد فئودالی مساوی بودن کلیه انسانها را به نمایش میگذارد. این کتاب پس ازقرن هیجدهم تقریباً از خاطرهها زدوده شد.
او در سال ۱۷۶۳ پس از دریافت یک پیشنهاد برای تدریس خصوصی برای (دوک بوکلو) که یکی از اشراف زمانه خود بود از دانشگاه استعفا داد و خانوادهی بوکلو را به مدت سه سال در سفری در قاره اروپا همراهی کرد. در طی این سفر بود که در کشور فرانسه، با چهرههای سرشناس آن روز مثل فرانسوا کنه، تورگو، ژان ژاک روسو و ولتر آشنا شد . وی پس از پایان مسافرت نگارش کتاب ثروت ملل را آغاز نمود. نگارش این کتاب که دوازده سال به درازا کشید و در زمان حیاتش بهزبانهای دانمارکی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی و اسپانیایی ترجمه شد یک انقلاب علمی در جهان محسوب میشود.
آدام اسمیت هیچگاه ازدواج نکرد و تا جایی که در تاریخ ثبت شده به طور جدی با هیچ زنی ارتباط نداشته است. او تا شش سال مانده به پایان عمرش که زمان فوت مادرش بود، با مادرش زندگی میکرد. او با یکی از معاصران و دوستان صمیمی خود دیوید هیوم و بیشتر نخبگان زمانه خود، ارتباطات علمی داشت و در جلسات آنان شرکت میکرد.
او بالاخره در ۱۷ جولای ۱۷۹۰ دیده از جان فروبست و به علت تأثیرات انقلاب فرانسه، مرگ او در چشم هیچکس مهم نیامد و او را در گوری که بر آن نوشته شده است “آدام اسمیت نویسنده ثروت ملل اینجا خفته است”، دفن کردند…