بیکاری مناطق محروم؛ پاشنه آشیل دولت.
رضا جمالی: تورم تکرقمی، به بیکاری دورقمی در استانهای محروم کشور انجامیده است؟! این پرسش که بهطور معمول بهصورت یک گزاره و جمله خبری نزد عموم مردم مناطق محروم کشور وجود دارد، هرچند استنتاجی ناصحیح است اما وجود دارد. دلیل نادرستی این استنتاج در جای خود اما بیشتر مردم استانهای محروم کشور که اخباری مربوط به تورم تکرقمی را میشنوند و همان برداشت عمومی را از تورم دارند، وقتی عدد و رقم تورم را در کنار آمار اقتصادی- اجتماعی قرار میدهند و مثلا آمار بیکاری شهر و استان خود را با این نرخ، مقایسه میکنند، چنین ارقامی را ناشی از نبود دقت در اطلاعرسانی یا دیگر موارد میدانند که جزء ایرادات دولت است!
اغلب برداشت عمومی از تورم به قیمتها و افزایش آن ربط دارد. وقتی گفته میشود تورم بیش از ۴۰ درصدی به کمتر از ۱۰ درصد رسیده، تصور عموم از این خبر، وقوع ارزانی در بازار است و چون دیده میشود تورم چیزی حدود ۳۰ درصد نسبت به سال های قبل کاهش یافته، این گمان را به وجود میآورد که قیمتها هم باید در همین سطح کاهش پیدا کند. این تصور عمومی هر چند اشتباه است اما مقصر ندارد. در کنار این تصور، تصور دیگری هم هست، اینکه گمان میشود کاهش نرخ تورم، به رشد اقتصادی و افزایش تحرک اقتصاد و بنگاههای تولیدی میانجامد. تصور عموم این است که چون نرخ تورم کاهش پیدا کرده، پس بهقاعده میتوان نتیجه گرفت در فضای تورم تکرقمی، بنگاههای تولیدی و اقتصادی میتوانند تحرک بیشتری داشته باشند و با افزایش سطح تکاپوی خود باید بتوانند اشتغال بیشتری ایجاد کنند. همین برداشت است که تورم و بیکاری را همسنگ و همتراز میخواند یا همراستا؛ به همین دلیل، افزایش یکی را افزایش دیگری و بالعکس میداند.
چنین تصوری (همآوایی تورم و بیکاری) با مقیاس واقعی جور درنمیآید. نگاه به عدد تورم که کمتر از ۱۰ درصد اعلام شده و نگاه به عدد بیکاری، بهویژه در استانها و مناطق محروم کشور، این تصور را به هم ریخته و البته مطابق آنچه دهان به دهان منتشر شده و فضای عمومی این استانها را در بر گرفته، به نظر میرسد نوعی بدبینی به فعالیتهای دولت در استانهای محروم، شکل گرفته است. همین فضا و احساس نارضایتی بود که محمود احمدینژاد را به این صرافت انداخت تا بار دیگر ردای ریاستجمهوری را بر قامت خود، برازنده ببیند و برای دومینبار سعی در گامبرداشتن به قصد صندلی ریاستجمهوری کند و اگر به کارش ادامه میداد، هیچ بعید نبود حالا در کوران رفتوآمدهای او به شرق و غرب کشور بودیم.
به هر روی، این موضوع به این دلیل ذکر شد که از نظر مردم مناطق محروم کشور، یکی از نقایص موجود در کار دولت و شاید تیم رسانهای و اقتصادیاش باشد. دولت چنان در موضوعات دیگر گرفتار و درگیر است که وجود چنین برداشتهایی را در مخیلهاش نمیگنجاند و نزدیکان دولت هم انگار در ذهن نداشته و ندارند وجود و شیوع چنین برداشتی که اعداد و ارقام اقتصادی را به هم پیوند میزند، ممکن است آسیبی به مراتب بزرگتر از آنچه در تصور دارند، ایجاد کند آمار هم به مدد آمده و فضای نه ضدیت با مسئولان اجرائی که دستکم تردید و ابهام در عملکرد دولتها را به وجود آورده است.
نطقهای پیش، میانه و پس از دستور، در مجلس شورای اسلامی که بهوسیله نمایندگان مناطق محروم و شهرهای «دور از پایتخت» قرائت میشود نیز به نوبه خود، این فضا را نشان میدهد. نمایندگان مجلس شورای اسلامی و آنهایی که به نمایندگی از مردم شهرهای کمتر برخوردار به پارلمان آمدهاند، بارها و بارها تأکید کردهاند که بیکاری را در کشور و بهویژه «بیکاری در مناطق محروم را دریابید!» چه آنکه اگر بیکاری در مناطق برخوردار افزایش هم داشته باشد، احتمالا، شیوههای استفاده از منابع دیگران و نزدیکان، امکان ادامه حیات را به افراد میدهد اما بیکاری در مناطق غیربرخوردار و محروم که کمبود منابع مالی به صورت عمومی وجود دارد و تمام خانوادهها را تقریبا به یک نسبت در بر میگیرد (به این معنا نیست که همه مردم مناطق محروم فقیر هستند بلکه به این معناست که فقر شیوع دارد) امکان استفاده از منابع خویشان و نزدیکان را به حداقل میرساند و ادامه حیات را سخت و طاقتفرسا میکند.
فقط در یک نمونه، تابستان امسال سیداحسن علوی نماینده مردم سنندج، بر وجود بیکاری ۴۵ درصدی استانهای محروم کشور تأکید کرده بود. علوی آن روز بعد از اینکه یکی از وزرا برای ارائه گزارش به مجلس آمده بود، با روی برافروخته، این سؤال را پرسید که «پس چه کسی مسئول است؟» او گفت: آقای وزیر! مردم وقتی مشکلات را میبینند، سؤال میکنند مسئول رفع این مشکلات کیست؟ آقای وزیر! صندوق کارآفرینی و شرکتهای زیرمجموعه شما که امکانات ویژهای دارند تحت مدیریت وزارتخانه شما هستند و اکنون باید این سؤال را پرسید که وزارتخانه شما در مناطق محروم چه کرده است؟ او بر این موضوع تأکید کرد: «هماکنون آمار بیکاری در مناطق محروم بیش از ۴۵ درصد است و این پاشنه آشیل سیاستهای اقتصادی محسوب میشود!»
آن روز هرچند این نماینده مجلس در جلسه علنی، بر فساد موجود در اقتصاد با تمرکز بر اختلاسها تأکید کرد و از آقازادههایی حرف زد که مشکلات فراوانی ایجاد میکنند اما این را هم گفت که همین فضا در مناطق محروم به علاوه نبود امکانات مالی و اعتباری و فقدان برخی از زیرساختها، نخبگان را مجبور به ترک میهن و مهاجرت کرده است.
حالا در این فراز، به نظر میرسد دولت باید ماههای پایانی را برای برداشتن یک گام اساسی در مناطق محروم غنیمت شمارد؛ گامی که باید در حوزه خدمترسانی به مناظق محروم کشور و در زمینه اقتصادی باشد. گامی اساسی که باید تغییر نگاه در استانهای کمتر برخوردار را بهعنوان یک اولویت در نظر بگیرد و در قواره توزیع رایگان سیبزمینی هم نباشد.