سایه سنگین بازارها روی بورس،چرا بورس از دلار و طلا عقب ماند؟
یک کارشناس بازار سرمایه میگوید: رشد نرخ ارز در شرایطی که با سیاستهای انقباضی و محدودیتهای معاملاتی همراه باشد، لزوما منجر به رشد متناسب در شاخص کل نخواهد شد و این همان عاملی است که باعث شده شاخص بورس در سال ۱۴۰۳ بهرغم رشد قابلتوجه نرخ ارز، افزایش کمتری را تجربه کند.
با وجود تکان شدید قیمتها در بازارهای طلا، سکه و ارز، اما بورس از روند مثبت قیمتها جا مانده و نتوانسته به مانند آنها روند صعودی به خود بگیرد و سودساز شود. به نوعی، به باور کارشناسان، بورس تهران باز هم نسبت به بازارهای مالی دیگر عقبمانده و شرایط خوبی ندارد.
تحلیلها حاکی از آن است که سایه سنگین افزایش نرخ دلار و طلا روی بورس سایه افکنده و باعث شده این بازار مجدد پس از ماهها مورد توجه قرار بگیرد و به نوعی بتواند در کانون توجهات باشد. افزایش قیمت دلار برای بازار سرمایه دو وجهه مثبت و منفی دارد و میتواند تهدید و محرک رشد باشد.
تاثیر مثبت نرخ دلار روی بورس را میتوان مرتبط با صنایع صادراتمحور یا دلاری دانست. معاملات این شرکتها عمدتا به صورت ارزی است و با افزایش نرخ شاهد سودآوری این شرکتها هستیم که در نهایت این موضوع میتواند افزایش قیمت سهام را در پی داشته باشد.
اما در مقابل، نکتهای که وجود دارد، این است که افزایش قیمت ارز توافقی میتواند روی بورس تاثیر بگذارد و افزایش قیمت دلار آزاد به صورت روانی بازار را تحت تاثیر قرار میدهد و شرایط بدی را برای بازار پدید میآورد. این روزها تاثیر روانی قیمت دلار بر بازار سهام بیش از تاثیر واقعی آن بوده و باعث شده بازار سهام تغییر مسیر دهد.
به باور تحلیلگران، با توجه به شرایط این روزهای اقتصاد کشور و شرایط بورس به نظر میرسد که این روزها تاثیرات منفی افزایش نرخ دلار بر بورس بیش از تاثیرات مثبت آن باشد.
چرا حال بورس خوب نیست؟
در همین رابطه مجید عبدالحمیدی، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با خبرگزاری خبرآنلاین درباره وضعیت بازار سرمایه در مقابل سایر بازارهای مالی میگوید: وضعیت بازار سرمایه را باید در چارچوب پویاییهای اقتصاد کلان، تحولات بازارهای رقیب و سیاستهای پولی و مالی بررسی کرد. در حال حاضر رشد نرخ ارز و افزایش انتظارات تورمی، نقش دوگانهای در بورس ایفا کرده است. از یکسو، افزایش نرخ تسعیر ارز موجب رشد ارزش ریالی درآمد شرکتهای صادراتمحور شده و از سوی دیگر، رشد هزینههای تولید در صنایع وابسته به واردات، حاشیه سود شرکتهای تولیدی را تحت فشار قرار داده است.
وی میافزاید: در سطح کلان، سیاستهای پولی بانک مرکزی، بهویژه مدیریت نرخ بهره بینبانکی، تاثیر مستقیمی بر جریان نقدینگی ورودی به بازار سرمایه دارد. افزایش نرخ بهره، موجب افزایش جذابیت اوراق بدهی و سپردههای بانکی شده که میتواند بخشی از منابع مالی را از بازار سهام خارج کند. در مقابل، کاهش نرخ بهره و سیاستهای انبساطی در صورت اجرا میتوانند به افزایش نقدینگی در بازار سهام منجر شوند.
این کارشناس بازار سرمایه تصریح میکند: از سوی دیگر، ساختار تامین مالی شرکتها و میزان دسترسی به اعتبارات بانکی نیز عاملی تعیینکننده در سودآوری بنگاههای اقتصادی است. در شرایطی که سیاستهای اعتباری انقباضی اعمال شود، شرکتها با افزایش هزینه تامین مالی مواجه خواهند شد که این امر میتواند بر ارزشگذاری سهام آنها تاثیر منفی بگذارد. علاوه بر این، نوسانات در بازارهای جهانی، بهویژه در قیمت کالاهای اساسی و کامودیتیها، بر صنایع صادراتمحور بورس اثرگذار بوده و موجب تغییر در سودآوری آنها شده است.
عبدالحمیدی عنوان میکند: در مجموع، بازار سرمایه در شرایط کنونی با عوامل متضادی مواجه است که از یکسو پتانسیل رشد را ایجاد کرده و از سوی دیگر، ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک مانع از رشد پایدار آن شدهاند.
مریم فکری
برگرفته از : https://www.khabaronline.ir/news/2024896