رقابت؛ ضامن آزادی.
در فلسفه لیبرالیسم کلاسیک، رقابت میان بنگاههای اقتصادی نهفقط بهعنوان ابزاری برای تخصیص بهینه منابع، بلکه بهعنوان پایهای برای حفظ آزادی فردی و محدود کردن قدرت متمرکز اقتصادی تلقی میشود. بازار آزاد رقابتیترین چارچوبی است که در آن نیروهای عرضه و تقاضا رفتار بنگاهها را تنظیم کرده و از شکلگیری انحصار یا رانت جلوگیری میکنند.
به همین دلیل، پیشنهاد راهگشای اقتصاد به قانونگذار این است که باید پیش از بروز تمرکز قدرت یا رفتارهای ضد رقابتی، بستر رقابت را بهگونهای طراحی کند که ورود و فعالیت آزاد بنگاههای جدید تسهیل شود. در بازارهای سنتی، ورود و خروج بنگاهها معمولا سادهتر بود و رقابت بیشتر به کیفیت و قیمت محدود میشد. اما در بازارهای مدرن، بهویژه در حوزه فناوری، شرایط کاملا متفاوت است. بنگاههای بزرگ فناوری نه با قیمت بلکه با شبکههای منحصربهفرد، مالکیت داده و اثرات مقیاس بر پایه پلتفرم، فعالیت رقبا را سخت میکنند.
در این ساختارها، ورود به بازار ممکن است از نظر فنی ممکن باشد، اما از نظر اقتصادی یا نهادی عملا غیرممکن میشود. بنابراین وظیفه قانونگذار دیگر فقط واکنش نشان دادن به انحصار شکلگرفته نیست، بلکه باید از ابتدا فضای رقابتی را آنچنان طراحی کند که قدرت انحصاری اصلا شکل نگیرد. این پیشنگری نیازمند شناخت دقیق از پویاییهای جدید بازارهاست: از الگوریتمهای انحصاری گرفته تا مالکیت پلتفرم و دسترسی به دادههای کلان؛ در غیراین صورت، هرگونه مداخله دیرهنگام نهتنها اثربخش نخواهد بود، بلکه ممکن است هزینههای بیشتری نیز بر مصرفکننده و نوآوری تحمیل کند. در نهایت، از منظر لیبرالیسم کلاسیک، رقابت ضامن آزادی است و تنها راه حفظ آن، ایجاد ساختاری نهادی است که نه پس از بروز مشکل، بلکه از ابتدا بر رقابتیبودن حداکثری بازار اصرار ورزد.
پرهام پهلوان
برگرفته از : https://donya-e-eqtesad.com